ارتباطات و ژورنالیزم

فعالیت در گستره ارتباطات و روزنانه نگاری

ارتباطات و ژورنالیزم

فعالیت در گستره ارتباطات و روزنانه نگاری

حمایت از حقوق روزنامه نگار؛ چگونه

حمایت از حقوق روزنامه نگار؛ چگونه

روزنامه شرق، صفحه رسانه دوشنبه 21 خرداد 1386

آقای دکتر مهدی محسنیان راد در یادداشتی با عنوان«تلخی توقیف و نظرات آن سوی میز» در صفحه رسانه روزنامه شرق، گزارشی از چگونگی تدوین پیش نویس آیین نامه حرفه ای روزنامه نگاری ارائه کرده اند (دوشنبه هشتم خردادماه). در عین حال به طرح چند ارزیابی، یک استنباط و یک پیشنهاد پرداخته اند. می کوشم به اختصار درباره هر یک توضیح دهم.

حمایت از حقوق روزنامه نگار؛ چگونه

روزنامه شرق، صفحه رسانه دوشنبه 21 خرداد 1386

آقای دکتر مهدی محسنیان راد در یادداشتی با عنوان«تلخی توقیف و نظرات آن سوی میز» در صفحه رسانه روزنامه شرق، گزارشی از چگونگی تدوین پیش نویس آیین نامه حرفه ای روزنامه نگاری ارائه کرده اند (دوشنبه هشتم خردادماه). در عین حال به طرح چند ارزیابی، یک استنباط و یک پیشنهاد پرداخته اند. می کوشم به اختصار درباره هر یک توضیح دهم.

ارزیابی ها

ارزیابی دکتر محسنیان راد درباره پیش نویس آیین نامه به شرح زیر است؛

1 - حق جست وجو، بررسی و دسترسی آزاد به اطلاعات و اخبار و انتقال و انتشار آن را برای روزنامه نگار به رسمیت شناخته است؛
2 - دولت را مکلف ساخته که از حقوق حرفه ای، شرافت و منزلت روزنامه نگار حمایت کند.
3 - توقیف یا بازرسی اسناد، مدارک و مواد کتبی، سمعی، بصری، تصویری و رایانه ای روزنامه نگار را در فرآیند فعالیت های حرفه ای ممنوع اعلام کرده است؛
4 - مقامات دولتی و غیردولتی را موظف کرده است که از اعمال سانسور، تطمیع و تهدید، ایجاد محدودیت یا مخالفت در برابر فعالیت های مشروع و قانونی روزنامه نگار خودداری کنند.
5 - مقامات دولتی را ملزم کرده تا از ندادن اطلاعات به روزنامه نگار یا ایجاد مانع در راه کسب و دریافت اطلاعات و اخبار حرفه ای او خودداری کنند.
6 - مانع از آن شده است که مقامات دولتی روزنامه نگار را زیر فشار بگذارند که منابع خبری خود را فاش کند.
7 - به روزنامه نگاران اجازه داده است که هرگاه مایل بودند با نام مستعار روزنامه نگاری کنند و کسی حق نداشته باشد که بدون رضایت آنان این نام مستعار را فاش کند.

برشمردن دستاوردهایی چنین بزرگ برای پیش نویس این آیین نامه، آ ن گاه دلگرم کننده است که به یک پرسش کوتاه نیز پاسخ داده شود؛ چگونه؟ و البته در توضیح این چگونگی باید در موضوعات زیر دقت کرد:

- اساساً معنای دسترسی آزادانه به اطلاعات چیست و این آیین نامه با توضیح، تدقیق و تضمین کدام مبانی و راهکارها این حق را به رسمیت شناخته است؟

- حقوق حرفه ای، شرافت و منزلت روزنامه نگار اساساً چیستند و معنای تفاهم شده درباره آنها کجاست که این آیین نامه دولت را مکلف به حمایت از آن کرده است؟

- منع «توقیف یا بازرسی اسناد، مدارک و مواد کتبی، سمعی، بصری، تصویری و رایانه ای روزنامه نگار در فرآیند فعالیت های حرفه ای» متضمن چه حق ویژه ای است؟ خاصه هنگامی که بدانیم در پایان این بند عبارتی آشنا و بسیار ابهام آفرین نیز آمده است؛ جز در موارد پیش بینی شده توسط قانون،

- آیا منع مقامات دولتی و غیردولتی از اعمال سانسور و محدودیت در برابر فعالیت های مشروع و قانونی روزنامه نگاران صورت بازنویسی شده ماده 4 قانون مطبوعات نیست؟

- اینکه مقامات دولتی ملزم به در اختیار نهادن اطلاعات به روزنامه نگاران شده اند جز تکرار عبارت کلی به رسمیت شناختن حق دسترسی آزادانه به اطلاعات، آن هم در سطحی محدودتر، چیست؟

- مقصود از «زیر فشار گذاشتن» برای افشای منبع خبری چیست؟ این آیین نامه چگونه این مهم را تدقیق و تضمین کرده است؟

- استفاده از نام مستعار الف) اساساً امری معمول و رایج در مطبوعات است، ب) قانون مطبوعات استفاده از آن را به رسمیت شناخته است (تبصره 3 ماده 5)، پ) رافع مسوولیت نیست (تبصره 4 ماده 9) و ت) این آیین نامه نمی تواند ناقض آن قانون باشد. با این توصیف برشمردن آن به عنوان یک دستاورد از چه رو است؟

- آیا منع تعرض به «حقوق قانونی روزنامه نگار» امری بدیهی نیست؟ مقصود از توهین به شرافت و حیثیت حرفه ای و اجتماعی روزنامه نگار چیست؟ اگر می دانیم که این امور چه هستند، که نمی دانیم یا دست کم درک همانندی درباره آنها نداریم، سازوکارهای ممانعت از این تعرض، در آیین نامه کنونی، چیستند؟ مگر اعمال خشونت و تهدید زندگی شخصی یا لطمه زدن به سلامت و امنیت روزنامه نگار، مانند هر شهروند دیگر، از جرائم بدیهی و آشکار و شمرده شده در قوانین دیگر نیستند؟

استنباط

استاد نوشته اند: «از معاون وزیر تقاضا کردم به صراحت جواب بدهند که در پس ذهن ایشان و مدیرکل محترم مطبوعات چه چیزی نهفته است؟ آیا قرار است از این طریق محدودیت جدیدی وضع شود؟ بحث مفصلی درگرفت و سرانجام ما را قانع کردند که چنین نیتی ندارند و می خواهند اولین گام را در اجرای طرح جامع آقای دکتر معتمدنژاد که محصول چند سال کار ایشان است اجرا کنند.» اینجا نیز با یک «چگونه» بسیار مهم مواجهیم. با ارائه کدام مستندات نویسندگان محترم پیش نویس قانع شده اند که دولت در ایران از طریق این آیین نامه درصدد وضع محدودیت های جدید علیه مطبوعات نیست؟ در کشوری که تاریخ آن آکنده از نشانه های گوناگون در تایید میل دولت به اعمال محدودیت بر مطبوعات است، چنین مستنداتی شایسته ثبت و ماندگاری در تاریخ اند. آیا چنین مستنداتی ارائه شده اند؟ احتمالاً پاسخ «نه» است و مقامات محترم درباره نیت خود توضیح داده اند. در این صورت از آقای دکتر محسنیان راد که سال های بسیاری از زندگی خود را صرف بازکاوی درباره تاریخ ارتباطات ایران کرده اند، به عنوان دانشجویشان جویا می شوم؛ چرا باید مجموعه تجربه هایی عملی را که تاریخ به روشنی و یکسره گواه آنهاست به کناری نهاد و به نیت ها در گفتار دل بست؟ و بر اساس آن در نگارش آیین نامه ای مشارکت داشت که اتفاقاً موضوع اصلی آن ضرورت تایید هویت حرفه ای روزنامه نگاران از سوی هیاتی منصوب دولت است؟

پیشنهاد

دکتر محسنیان راد در نوشته خود، پیشنهادی نیز ارائه کرده اند؛ «روزنامه نگار ایرانی، در حافظه جمعی اش خاطراتی دارد که او را بی اعتماد کرده است. برای عبور از این بی اعتمادی، پیشنهاد می کنم که در این پیش نویس، ماده ای افزوده شود حاکی از اینکه کارت خبرنگاری صادره از سوی انجمن صنفی روزنامه نگاران به موازات کارت وزارت ارشاد دارای اعتباری مشابه است و هیچ سازمانی حق ممانعت از فعالیت دارندگان هریک از دو کارت مذکور را ندارد.»

1-این پیشنهاد، اصلاح کننده آیین نامه احتمالی نیست، بلکه منتفی کننده آن است. شأن نزول این آیین نامه اساساً کمیسیونی برای صدور کارت هویت روزنامه نگاران و توضیح ترکیب و شرایط کار آن است؛ کنایه آمیزتر از همه، قطعیت بخشیدن به نظارت نهادی منصوب دولت بر رعایت اخلاق حرفه ای و تعیین رتبه روزنامه نگاران، در واقع تمام بحث از اینجا شروع شده است که دولت می خواهد خود داور هویت حرفه ای روزنامه نگاران باشد. با اجرای این پیشنهاد اساساً موضوع منتفی می شود. کسی که کارتش را دولت نمی دهد، کارت خود را از انجمن صنفی می گیرد و کسی که کارتش را انجمن صنفی نمی دهد به سراغ دولت می رود، موضوع را در این بافت قرار دهید که دولت کنونی انتخابات هیات مدیره انجمن صنفی را غیرقانونی می داند و به نظر می رسد انجمن صنفی دولت را ناقض قانون،

2- اساساً چرا باید انجمن صنفی روزنامه نگاران را تنها مرجع دیگر برای صدور کارت هویت حرفه ای دانست؟ ضمن احترام تمام به انجمن صنفی روزنامه نگاران، یادآور می شوم که عدم عضویت در انجمن صنفی و در عین حال روزنامه نگار حرفه ای بودن حق هر روزنامه نگاری است. مگر همه روزنامه نگاران انجمن صنفی را به رسمیت می شناسند و عضو آن هستند که بخواهند کارت خود را از آن انجمن بگیرند. در عین حال مگر انجمن صنفی یگانه انجمن روزنامه نگاران است یا قرار است باشد. همین امروز هم انجمن های دیگری با عنوان روزنامه نگاری در کشور وجود دارند. فارغ از اینکه اختلاف این نهادها با انجمن صنفی بر سر چیست و چقدر قابل دفاع، آنچه محرز است وجود چنین انجمن هایی است و نیز وجود کسانی که به هیچ یک از این انجمن ها، به هر دلیل، تعلق خاطر یا باور ندارند.
کوتاه سخن، بار دیگر اصرار می ورزم که تصویب این پیش نویس روزنامه نگاری ایران را دولت زده تر از پیش خواهد کرد. من یقین دارم و نیازی به گفتن نیست، که نیت نویسندگان پیش نویس، خیر و برای پیشگیری از اجرای آیین نامه ای ناصواب تر بوده است، همچنان که اقدام دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها از انتشار پیش نویس، مسوولانه و در جهت اصلاح. اما واقعیت نه بر اساس نیت ها، بلکه بر اساس کنش ها شکل می گیرد و جریان می یابد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد