توجه به تعریف «روزنامهنگار حرفهای» و عناصر تشکیل دهنده این تعریف از آن رو در مباحث استقلال این حرفه اهمیت مییابد که از سویی بیانگر نگرش کلی یک جامعه، بهویژه قدرت و نیروهای اجتماعی حاکم بر آن، نسبت به فعالیت روزنامهنگاری و در سطحی بالاتر مقوله آزادی مطبوعات و اطلاعات است و از سوی دیگر معیاری برای تشخیص کسانی است که میتوانند و باید از مجموعه حقوق این حرفه برخوردار شوند و در برابر مسوُولیتهای آن حرفه پاسخگو باشند. به اعتقاد دکتر معتمدنژاد معمولاً در نظامهای کاملاً اقتدارگرا و کاملاً آزادیگرا یا اساساً تعریفی از روزنامهنگار حرفهای در قوانین وجود ندارد و یا این تعریف بسیار ناروشن و مبهم است. (1) در حقیقت تلاش برای بهدست دادن تعریفی دقیق، جامع و مانع و روشن از روزنامهنگاران در جوامعی صورت گرفته است که ضمن باور به ضرورت برخورداری روزنامهنگار ان از آزادی، بر مسوُولیت اجتماعی آنان نیز پای فشرده میشود. البته نبود تعریف یا مبهم گذاردن آن در قوانین نظامهای اقتدار گرا بیدلیل نیست: بدین ترتیب حکومتهای خودکامه، به عنوان مفسر و مجری قوانین امکان مییابند، تا هر آن که بخواهند کسانی را از دایره شمول حقوق روزنامهنگار ی بیرون برانند و از سوی دیگر در صورت نیاز هر کسی را بهعنوان روزنامهنگار به جامعه مطبوعاتی تحمیل کنند.(2) از همین روست که معمولاً در قوانین این گونه جوامع به رسمیت شناختن یک روزنامهنگار نه متکی بر معیارهای حرفهای بلکه بر شناسایی فرد از سوی دولت به عنوان روزنامهنگار است. نبود تعریفی روشن از «روزنامهنگار حرفهای» در جوامع کاملاً آزاد نیز، گرچه براساس آن همگا ن از حق روزنامهنگار ان برخوردار میشوند، بدین جهت مورد نقد قرار گرفته است که از طریق آن موضوع بسیار مهم «مسوُولیت اجتماعی» مسکوت میماند: اگر هر کس در هر زمان و بدون هیچ تجربه و آموزشی خود را روزنامهنگار بخواند چگونه میتوان از او انتظار داشت که در فعالیت روزنامهنگار ی خود از موازین مسوُولیت اجتماعی این حرفه آگا ه و بدان پای بند و ملتزم باشد؟ با چنین رویکردی در این بخش، نخست به بیان عناصر مطرح در تعریف «روزنامهنگار حرفهای» خواهیم پرداخت و سپس با مروری بر تعاریف روزنامه نگار حرفه ای در قوانین برخی کشورها، ویژگیهای تعریف روزنامه نگار حرفهای را در قوانین ایران پی می گیریم. لازم به گفتن است که مباحث مطرح در این بخش بهطور عمده بر دو منبع زیر استوار است: (3) • نخست مقالهای از دکتر کاظم معتمدنژاد با عنوان: «مبانی حقوقی استقلال حرفه روزنامهنگاری: تعریف قانونی روزنامهنگار، تشکیل نهاد مستقل صدور کارت هویت حرفهای روزنامهنگاران، تأمین حقوق و امتیازهای مادی و معنوی و تضمین شرافت شغلی و اجتماعی روزنامهنگار» که در فصلنامه رسانه به چاپ رسیده است؛ • و دیگری استاد دریافتی از فدراسیون ملی مطبوعات فرانسه (Federation National de la Presse Francaise) عناصر متشکله تعریف قانونی روزنامهنگار به دست دادن هر گونه تعریفی از فعالیت روزنامهنگار ی نیازمند توجه به عناصر تشکیل دهنده چنین تعریفی و تجزیه و تحلیل آن است. این عناصر عمدتاً «طبیعت فعالیت روزنامهنگار »، «شرایط اشتغال روزنامهنگار»، «محل فعالیت روزنامهنگار »، کار برای یک کارفرمای (موُسسه) مطبوعاتی و قلمرو جغرافیایی فعالیت روزنامهنگار ی را در بر میگیرد.
الف - طبیعت فعالیت روزنامهنگاری «با در نظر گرفتن فعالیتهای حرفهای مختلفی که در یک موُسسه مطبوعاتی ناشر نشریههای دورهای، در یک خبرگزاری و یا یک سازمان ارتباطی و خبری رادیویی و تلویزیونی صورت میگیرند، متمایز ساختن روزنامهنگار ان و کارکنان هم ردیف آنان، که تابع مقررات حقوقی ویژ هاند، از انواع کارکنان دیگر این موُسسات و سازمانها، ضروری به شمار میرود.» (4) حرفه روزنامهنگار به تعبیری
«در کمترین حد خود، عبارت است از انجام دائمی یکی از فعالیتهای فکری و ذهنی که مقتضی ترکیب بندی تألیفی یک نشریه یا خدمت در یک بنگاه مطبوعاتی خبری (آژ انس) است ... لیکن این تعریف برای تعیین مشخصههای صریح و دقیق روزنامهنگار کفایت نمیکند، زیرا میتوان آن را به شکلی وسیع تعبیر و تفسیر کرد.» (5)
در حقیقت در هر فعالیت روزنامهنگار انه سه عنصر وجود دارند که پیوسته باید بدانها توجه داشت: - کار فکری؛ - آگا هیدهی؛ - بهروز بودن و سر و کار داشتن با موضوعات روز. (6)
ب - شرایط انجام کار روزنامهنگاری «فعالیت حرفهای روزنامهنگار ، علاوه بر انطباق با طبیعت کار روزنامهنگاری، باید در شرایط مشخص شده از طریق قانون، اعمال شود. همچنین فعالیت روزنامهنگار ن برای انطباق با تعریفی که قانون در این باره اراچه کرده است، باید شغل اصلی، مرتب و با اجرت وی را تشکیل دهد.» (7) برای روشن شدن موضوع لاجرم باید به دو موضوع دریافت حقالزحمه کار روزنامهنگار ی بهعنوان ممر اصلی درآمد و نیز منظم و مرتب بودن پرداختن به کار روزنامهنگار ی توجه کرد: (8) دریافت حقالزحمه: «مشارکت داوطلبانه در انتشارات، از هر نوع که باشد، موجب نمیشود که هویت روزنامهنگار به کسی داده شود. فعالیت روزنامهنگار - برای آن که بتواند بهحساب آید و مورد عنایت قرار گیرد - باید برخوردار از حداقل کارمزد باشد. هدف از برقراری پیوند میان شناسایی هویت حرفهای و سطح درآمدهای دریافتی آن بود که ادعای هویت روزنامهنگار به کسانی محدود شود که حرفه ایشان عملاً مشارکت در انتشار مطبوعات است نه افرادی که برای سرگرمی و یا گهگاه به این کار میپردازند.» (9) «مشارکت منظم ( مرتب و مستمر): «مشارکت استثنایی (تصادفی) در امر انتشار نشریه سبب نمیشود که صاحب اثر در تعریف حقوقی روزنامهنگار جای گیرد.» (10) اینکه آیا روزنامهنگار ی فعالیت اصلی یک فرد است یا نه از سه طریق مشخص میشود: • مقایسه درآمدهای ناشی از فعالیت روزنامهنگار ی با مجموع درآمدهای دیگر فرد؛ • طول مدت پرداختن به حرفه روزنامهنگار ی (البته توجه به این معیار باید با احتیاط صورت پذیرد)؛ • حجم مشارکت در یک تألیف یا تدوین روزنامهنگار انه.
در مجموع میتوان گفت که «تشخیص و تعیین وجه اصلی فعالیت روزنامهنگار هم از طریق رابطه موجود میان فعالیت روزنامهنگار ی و مجموع فعالیتهای حرفهای خارج انجام میگیرد و هم از طریق بررسی رابطه میان فعالیت روزنامهنگار ی و دیگر فعالیتهای فنی که به سود همان کارفرما انجام میگیرند. در نتیجه انباشته شدن مسوُولیتهای اداری و فنی و مأموریتهای تألیفی به طور خودکار و منظم موجب برخورداری از عنوان روزنامهنگار نمیشود.» (11)
پ - محل فعالیت روزنامهنگار در مورد محل انجام فعالیت روزنامهنگار ، باید از یکسو موضوع «همکاریهای متعدد» در زمینه روزنامهنگاری و از سوی دیگر «طبیعت نشریات» یا موُسسات خبری استفاده کننده از خدمات روزنامهنگاری را طرف توجه قرار داد: (12)همکاریهای متعدد: یک روزنامهنگار برای برخورداری از این عنوان و حقوق و مزایای مربوط به آن مجبور نیست حتماً در یک نشریه و یا یک موُسسه خبری به کار حرفهای بپردازد. زیرا فعالیت حرفهای روزنامهنگار ی به محض اینکه «شغل اصلی، مرتب و با اجرت» یک فرد را تشکیل دهد، میتواند در یک یا چند ین موُسسه ارتباطی و خبری صورت گیرد.طبیعت نشریات و موُسسات خبری: «برای برخورداری ازعنوان روزنامهنگار حرفهای، همکاری با بخشهای تحریریهای یک نشریه تهیه و تدوین شده و یا منشتر شده بهوسیله یک موُسسه خبری یا ارتباطی، ضروری است.»(13) در این باره گفتنی است که از یکسو با توجه به تحولات وسیع در عرصه تکنولوژیهای ارتباط جمعی و خبری (در گذشته خبرگزاریها، رادیو، تلویزیون و اکنون شبکههای تلویزیونی ماهوارهای و نشریات الکترونیک موجود در شبکههای اطلاعرسانی) دیگر نمیتوان تنها کسانی را که به کار در تحریریه نشریات مشغولند بهعنوان روزنامهنگار تلقی کرد و از سوی دیگر درآمیختگی کار روزنامهنگاری با جنبههای فنی و تکنیکی این وسایل، تفکیک میان روزنامهنگاران را از شاغلان سایر حرفهها یا فعالیتهایی که از این تکنیکها استفاده میکنند دشوار کرده است. (14)
ت. موُسسه مطبوعاتی در تعریف ویژگیهای روزنامهنگار حرفهای لاجرم باید به ماهیت نهادی که روزنامهنگار به همکاری با آن مشغول است نیز توجه کرد. بر این اساس عنوان روزنامهنگار را برای کسی میتوان صادق دانست که با یک موُسسه مطبوعاتی همکاری میکند. مفهوم همکاری روزنامهنگارانه با یک موسسه مطبوعاتی را میتوان از دو وجه مورد بررسی قرار داد و تعریف کرد: • از وجه ساختاری و نهادی: از این وجه کسی روزنامهنگار است که با یک موُسسه که فعالیت آن مطبوعاتی است، همکاری میکند. منظور موُسسهای است که فعالیت اصلی آن انتشار نشریات ادواری است. در مورد خبررسانی سمعی و بصری نیز تحقق عنوان روزنامهنگار مستلزم وجود یک موُسسه خبررسانی سمعی و بصری است. • از وجه کارکردی: از این وجه کسی روزنامه نگا ر است که فعالیتش روزنامهنگاری باشد. فعالیت روزنامهنگاری مشخص کننده موُسسه است، و اگر فعالیت اصلی کارفرما روزنامهنگاری نباشد اهمیتی ندارد. (15) با فرض پذیرش این دو وجه پرسشهایی به میان میآیند که باید بدانها پاسخ داد: • آیا میتوان عنوان روزنامهنگار را برای کسی که با یک نشریه داخلی همکاری میکندکه به رایگان توزیع میشود و منابع درآمد مالی خاصی ندارد بهکار برد؟ • اگر یک روزنامه خبری به وسیله یک موُسسه صنعتی چاپ بشود و از اقبال عمومی (توزیع مطلوب) برخوردار باشد، میتوان چنین فعالیتی را روزنامهنگارانه دانست؟ • آیا کسانی را که در چهارچوب فعالیت اداری دولتی خود به کار در یک نشریه مشغولند و فعالانه در انتشار آن سهیم هستند میتوان روزنامهنگار دانست. • آیا میتوان کسی را که یک موُسسه دولتی که فعالیت صنعتی یا بازرگا نی دارد، همکاری مطبوعاتی میکند روزنامهنگار دانست. (16)
ث. قلمرو جغرافیایی فعالیت مطبوعاتی قلمرو جغرافیایی که یک روزنامهنگار به فعالیت روزنامهنگارانه خود میپردازد نیز از جمله موضوعات مطرح در تعریف مورد نظر هستند. در این زمینه میتوان موضوعات زیر را مورد دقت، بحث و تبادلنظر قرارداد: • کسانی که در کشور خود یا در کشورهای دیگر برای یک واحد مطبوعاتی متعلق به کشور خویش کار روزنامهنگاری انجام میدهند اهل این حرفه به حساب میآیند. • کسانی که در یک واحد مطبوعاتی متعلق به کشور دیگر بهصورت حرفهای به کار مشغول هستند از دیدگا ه قوانین آن کشور روزنامهنگار تلقی میشوند. • روزنامهنگارانی که در خارج از کشور خود و برای یک واحد مطبوعاتی متعلق به کشور دیگر بهصورت حرفهای به کار مشغول هستند از نظر قوانین کشور متبوع خویش روزنامهنگار تلقی نمیشوند. • روزنامهنگار انی که در کشور خود برای یک نشریه خارجی کار میکنند و کارشان در همان کشور صورت تحقق مییابد از نظر حرفهیی روزنامهنگار به حساب میآیند. البته موافقتهای بینالمللی خاص میتوانند شکل و ماهیت مشخص این فعالیتها را تعیین کنند. (17) تعاریفی در باره روزنامهنگار حرفهای با بحثی که در باره عناصر متشکله تعریف قانونی روزنامهنگاری به میان آمد، در این بخش رویکرد برخی از کشورها را با این مقوله مورد بررسی قرار میدهیم: سوئد در قوانین سوئد هیچ تعریفی از روزنامهنگار حرفهای وجود ندارد. بدینترتیب هر کس حق دارد که خود را روزنامهنگار بخواند. همگان از حق نوشتن، انتشار نشریه و دسترسی عمومی به اطلاعات دولتی برخوردارند. (18) ایالات متحده آمریکا قوانین آمریکا همچون سوئد، تعریفی از روزنامهنگار حرفهای بهدست نمیدهد. بدینترتیب اشتغال به این حرفه در آمریکا، نیاز به مقدمات خاصی ندارد. فارغالتحصیلان رشته روزنامهنگار ی نیز از هیچ امتیازی نسبت به دیگران برای پرداختن به این حرفه برخوردار نیستند. (19) فرانسه برخلاف دو کشور سوئد و آمریکا در قوانین فرانسه، مقوله «روزنامهنگار حرفهای» به روشنی تعریف شده است. این کشور دارای ادبیات حقوقی غنی در این زمینه است. بر اساس ماده یکم قانون مصوب 4 ژ وئیه 1974 فرانسه: «روزنامهنگار حرفهای کسی است که شغل اصلی، مرتب و با اجرت او، انجام کار در یک یا چند نشریه روزانه یا دورهای یا یک یا چند خبرگزاری است و منابع اصلی خود را از این طریق به دست میآورد.» (20)
افزوده بر این ماده قانونی که در آن به صراحت به تعریف روزنامهنگار حرفهای پرداخته شده است رئوس مجموع قوانینی که در آن کشور ناظر بر فعالیتهای روزنامهنگاری است را میتوان چنین برشمرد:
1. روزنامهنگار کسی است که اشتغال اصلی و منظم او که منشأ دریافت دستمزد باشد انجام این حرفه است. 2. فعالیت روزنامهنگار ی فعالیتی است که در آن اطلاعات یا تفسیرهایی در باره وقایع روز یا جریان فکری مربوط به آن آنها از طریق نوشتههایی در اختیار خوانندگا ن یک نشریه قرار میگیرد. 3. مشارکت سمعی و بصری میتواند دارای ماهیت روزنامهنگار انه باشد. 4. یک روزنامهنگار بهطور طبیعی توسط یک یا چند بنگا ه خبری برای یک چند نشریه روزانه یا هفتگی استخدام میشود. 5. برخی فعالیتها با فعالیت روزنامهنگار ی شباهت دارند. 6. حرفه روزنامهنگار ی یک حرفه سازمان یافته است (هم به لحاظ نحوه صدور کارت هویت حرفهای و هم به دلیل وجود کمیسیون عالی مربوط به آن). (21)
همچنین در جمعبندی قوانین فرانسه در ارتباط با تعریف روزنامهنگار حرفهای میتوان به موارد زیر اشاره کرد: 1. روزنامهنگار میتواند با یک یا چند نشریه، همکاری داشته باشد؛ 2. تابعیت فرانسوی نشریه مورد نظر نیست؛ 3. درآمدهای حاصل از کار روزنامهنگار ، باید همچنان منبع اصلی درآمد او باشند، اما بین این منابع و سطح نیازهای ضروری زندگی وی، رابطهای وجود ندارد؛ 4. همکاران غیر تمام وقت و ستون نویس، که در روزنامهها و خبرگزایهای مختلف کار میکنند نیز مانند همکاران تمام وقت روزنامهنگار شناخته میشوند. (22) هندوستان در «قانون روزنامهنگار ان حرفهای و سایر کارکنان روزنامهها (شرایط خدمت) و مقررات مختلف»، مصوب 20 دسامبر 1995 پارلمان هند که یکی از نخستین قوانین مطبوعاتی این کشور در دوره پس از استقلال آن به شمار میرود به موجب بند «اف» ماده یک فصل اول این قانون، در باره تعریف روزنامهنگار حرفهای چنین مقرر شده است:
... روزنامهنگار حرفهای The Working Journalist به معنای شخصی است که شغل اصلی او، روزنامهنگاری است و با این عنوان، به صورت تمام وقت یا پاره وقت، در یک یا چند موُسسه مطبوعاتی و یا در رابطه با آنها، به کار اشتغال دارد و شامل سردبیر، نویسنده ارشد، ویراستار خبر، کمک ویراستار، مقالهنویس، بازبین متنهای خبری، خبرنگار، نماینده خبری، کارتونیست (کاریکاتوریست)، عکاس خبری و نمونهخوان (تصحیحکننده متنهای حروفچینی شده آماده تایپ)، میشود، اما هیچیک از افراد زیر را در بر نمیگیرد: 1. کسی که اساساً برمبنای شایستگی مدیریتی یا اداری به کار گرفته شده است؛ 2. کسی که براساس شایستگی نظارتگری، به کار پرداخته است و وظایفی با توجه به طبیعت تکلیف مربوط به اداره محل کار خود و یا به سبب اختیارات واگذار شده به او، که عمدتاً طبیعت مدیریتی دارند انجام میدهد... (23) بنگلادش در کشور بنگلادش نیز به موجب «قانون کارکنان روزنامه: شرایط خدمت»، که در دوره پس از استقلال آن، در سال 1974 به تصویب رسیده است و ظاهراً از تجربه قانونگذاری هند در این زمینه، تأثیر پذیرفته، تعریفی در باره «روزنامهنگار حرفهای» اراچه گردیده است. بر طبق بند «دی» ماده 2 این قانون - که تعریفهای مختلف مورد نظر در قانون را در بر دارد - روزنامهنگار حرفهای چنین تعریف شده است: روزنامهنگار حرفهای، به معنای شخصی است که یک روزنامهنگار تمام وقت بهشمار میرود و به این عنوان و یا در رابطه با آن، در یک موُسسه مطبوعاتی استخدام شده است و شامل سردبیر، نویسنده ارشد، ویراستار خبر، کمک ویراستار، مقاله نویس، خبرنگار، نماینده خبری، بازبین متنهای خبری، کارتونیست (کاریکاتوریست)، خبرنگار عکاس، خطاط و نمونهخوان (تصحیحکننده متنهای حروفئینی شده آماده چاپ) میشود. (24) الجزایر در جمهوری الجزایر ماده 28 «قانون مربوط به اطلاعات، مصوب 3 آوریل 1990» فصل خاصی به حرفه روزنامهنگاری تخصیص داده و طی مواد 28 تا 40 به تفصیل حقوق و مسوُولیتهای روزنامهنگار ان را مشخص کرده است. ماده 28 این قانون، روزنامهنگار حرفهای را چنین تعریف نموده است: هر شخصی که فعالیت خود را به جستوجو، جمعآوری، انتخاب و اراچه اخبار اختصاص دهد و این فعالیت را به صورت حرفه مرتب و منبع درآمد اصلی خویش درآورد، روزنامهنگار شناخته میشود. (25)
در تکمیل تعریف بالا، ماده 29 قانون یادشده نکات زیر را پیشبینی کرده است: انجام حرفه روزنامهنگاری بهطور مداوم در نشریات و موُسسات خبری وابسته به بخش عمومی، مانع هرگونه اشتغال دیگر و با هر نوع ماهیت در نشریات و موُسسات خبری دیگر است. در عین حال، همکاریهای مشخص با نشریات و موُسسات خبری دیگر، با رعایت شرایط مقرر از سوی شورای عالی اطلاعات امکانپذیرند. (26) سوریه در سوریه هم بر اساس ماده 37 «قانون کل انتشارات، مصوب 8 اکتبر 1949» که در دسامبر همان سال و مارس 1950 و مه 1954 مورد تجدید نظر واقع شده است، یک تعریف قانونی در باره روزنامهنگار حرفهای وجود دارد: ... روزنامهنگار حرفهای کسی است که شغل اصلی و مرتب او، انجام کار در یک نشریه دورهای منتشر شده در سوریه، یا در یک خبرگزاری است و در برابر آن، دستمزدی مشتمل بر منابع مالی اصلی خود، که از فعالیت روزنامهنگاری ناشی میشوند و برای زندگی او ضروری هستند، دریافت میکند. نمایندگا ن خبری، طراحان و نقاشان و خبرنگاران، که در سوریه برای یک نشریه دورهای منتشر شده در این کشور، یا یک خبرگزاری سوریهای یا خارجی، فعالیت میکنند، در صورتی که دستمزد مشخص دریافت نمایند و شرایط مندرج در پاراگراف بالای این ماده را دارا باشند از صفت روزنامهنگار برخوردار میشوند. (27) ایران با شناختی که از عناصر تشکیل دهنده تعریف قانونی روزنامهنگار بهدست آمد و نیز آشنایی با تعریف روزنامهنگار در قوانین برخی کشورها، اکنون میتوان با نگاهی دقیقتر به موضوع تعریف روزنامهنگار در قوانین کشورمان پرداخت. نخستین تعریف از «روزنامهنگار حرفهای» در قوانین ایران را میتوان بهنوعی ناقص دومین آئیننامه فعالیتهای خبرنگاران و نویسندگان مطبوعات، مصوب 15 اسفند 1343 یافت. در ماده یک این آییننامه، که پس از تشکیل وزارت اطلاعات در سال 1343 و انتقال وظایف نظارتی وزارت کشور در مورد مطبوعات به وزارتخانه اخیر، برای تشدید کنترل و محدودیت روزنامهنگاران بهتصویب هیأت دولت رسید آمده است: خبرنگار، نماینده مطبوعاتی روزنامه یا مجله است، که بهموجب پروانه صادره از طرف وزارت اطلاعات، به این سمت شناخته شده باشد. (28) ماده 2 این آیین نامه خبرنگاران را به سه دسته، شامل خبرنگار سیاسی، خبرنگار امور اجتماعی و خبرنگار عکاس، طبقهبندی کرده بود. در «آییننامه نویسندگا ن مطبوعاتی و خبرنگاران» که در تاریخ 22 شهریور ماه 1354 از سوی هیأت وزیران تصویب شدتوجه بیشتری به ارائه تعریف از «نویسنده مطبوعاتی و خبرنگار» صورت گرفت. لیکن تعریفهای مندرج در این آییننامه هم با توجه به هدفهای سیاسی ویژه وزارت اطلاعات و جهانگردی، در جهت کمک به تأمین حقوق و مزایای حرفهای روزنامهنگاران، ارائه نگردیده بودند و بیشتر به تشدید نظارت و افزایش محدودیت در زمینه فعالیتهای آنان، نظر داشتند. (29) در ماده یک این آییننامه چنین آمده است: put_text_here نویسنده مطبوعاتی، شخصی است که بهطور حرفهای، به کار نویسندگی و یا ترجمه در روزنامهها یا مجلات، مشغول و دارای پروانه، از وزارت اطلاعات و جهانگردی باشد. (30)
در ماده 2 این آییننامه نیز گفته شده است: خبرنگار، نماینده روزنامه، مجله، خبرگزاری و یا موُسسهای است که بهموجب پروانه صادره از طرف وزارت اطلاعات و جهانگردی، به این سمت شناخته شده است.
تعریف «کارکنان تحریری» در پیمان دستهجمعی کار روزنامهنگاران: در 16 دی ماه سال 1354 پیمانی میان هیأت مدیره سندیکای نویسندگا ن و خبرنگاران مطبوعات و صاحبان و مدیران چهار موُسسه مطبوعاتی معروف آن زمان - کیهان، اطلاعات، آیندگا ن و رستاخیز - و همکاری معاونت فنی وزارت کار و امور اجتماعی به امضاء رسید. در این پیمان که نخستین پیمان از نوع خود در جامعه مطبوعاتی کشور است تعریفهایی در باره «موُسسه مطبوعاتی»، «کارکنان تحریری»، «کارکنان حقوقبگیر» و «کارکنان حقالتحریر بگیر»، ارائه شده بودند. (31) در ماده یک این پیمان، راجع به تعریف«موُسسه مطبوعاتی» چنین آمده بود: موُسسه مطبوعاتی از لحاظ این پیمان، هر سازمانی است که از طریق وسایل ارتباط جمعی، مانند نشریههای ئاپی روزانه، هفتگی، ماهانه، فصلی و سالانه یا خبرگزاریها به امر تهیه و تنظیم و تدوین و انتشار خبر، مقاله، تفسیر، عکسهای خبری و فیلم خبری، میپردازد. (32)
در ماده 2 پیمان در تعریف «کارفرما» چنین ذکر شده بود: کارفرما از لحاظ این پیمان، عبارت است از هر شخصیت حقوقی یا حقیقی که موُسسه مطبوعاتی را اداره میکند، خواه مالک و سازماندهنده اصلی باشد و خواه با سمت نمایندگی یا در رابطه حقوقی دیگری، آ ن را اداره کند. تبصره - کارفرما قبل از هر تغییر وضعیت حقوقی موُسسه مطبوعاتی، باید تکلیف تمام حقوق قانونی کارکنان تحریری خود را بهمنظور تنفیذ این حقوق با کارفرمای بعدی معلوم کند.
در ماده 3 پیمان دستهجمعی یاد شده، تعریف «کارکنان تحریری» به این شرح آمده بود: تمام افرادی که به دستور کارفرما به امر تهیه و تنظیم و تدوین خبر، مقاله، مقاله، تفسیر، عکس خبری و فیلم خبری، به صورت نوشته، ترجمه، گفتار یا تصویر اشتغال دارند، کارکنان تحریری محسوب میشوند. تبصره - انتقال هر یک از کارکنان تحریری به قسمتهای اداری یا فنی موُسسه مطبوعاتی، فقط با موافقت وی امکانپذیر است و در این صورت، وی از شمول مقررات این پیمان، خارج میشود.
ماده 14 این پیمان، تقسیم «کارکنان تحریری»، به دو گروه «حقوقبگیر» و «حقالتحریر بگیر» را به ترتیب زیر مشخص کرده بود: کارکنان تحریری به دو گروه حقوقبگیر و حقالتحریر بگیر تقسیم میشوند: 1. کارکنان تحریری حقوقبگیر، که حقوق و مزایای مستمر ماهانه دارند و مشمول تمام مفاد و مزایای این پیمان هستند. 2. کارکنان تحریری حقالتحریر بگیر که به ترتیب زیر در باره آنان عمل خواهد شد: الف. افرادی که کار آنها، بهطور غیر مستمر یا سفارشی و یا اتفاقی میباشد، مشمول این پیمان نمیباشند. ب: کارکنان تحریری حقوقبگیر که علاوه بر کار معمولی، کار تحریری فوقالعاده انجام میدهند. حقالتحریر این افراد در لیست حقوق ماهانه، محاسبه و پرداخت میشود و لیکن مبنای محاسبه پاداش آخر سال و مرخصی و اضافهکار، قرار نمیگیرد. (33)
دکتر کاظم معتمدنژ اد سیر نادیده ماندن تعریفی جامع و مانع از «روزنامهنگار» و «فعالیت روزنامهنگاری» را در قوانین مطبوعاتی کشور، چنین جمعبندی میکنند: «در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سبب توقف فعالیتهای سندیکای نویسندگان و خبرنگاران و عدم ایجاد تشکل حرفهای دیگری از سوی روزنامهنگار ان و همچنین دگرگونیهای مختلف در مدیریت موُسسات بزرگ مطبوعاتی و ترکیب هیأتهای تحریریه آنها، کوششهای تازهای برای تدوین و تصویب پیمانهای دستهجمعی کار و اصلاح تجربیات قبلی در مورد تعریف روزنامهنگار صورت نگرفتهاند... در دوره بعد از پیروزی انقلاب، در مقایسه با پیشبینی ماده 10 لایحه قانونی مطبوعات مصوب دوره حکومت دکتر مصدق راجع به تهیه آییننامه لازم «نسبت به شرایط حقوق و امتیازات خبرنگا ران...» که هر گز تحقق نیافت، تنها میتوان اشاره بسیار مبهمی به این زمینه، در ماده 40 لایحه قانونی مطبوعات مصوب شورای انقلاب (20 مرداد ماه 1358) پیدا کرد. در این ماده چنین گفته شده بود:
تنظیم آییننامههای اجرایی این قانون به عهده وزرات ارشاد ملی است، که در آنها سعی خواهد شد، جز آنچه مربوط به اعمال حاکمیت دولت است، اجرای این قانون به سازمانهای صنفی واگذار شود
شاید با توجه به قسمت آخر این ماده و اشاره آن به موضوع واگذاری بعضی از جنبههای اجرایی این قانون به سازمانهای صنفی، بتوان گفت که تأمین حقوق و امتیازات روزنامهنگاران از طریق سازمانهای صنفی خاص آنان نیز مورد نظر بوده است. هرچند در این میان، استفاده از همکاری سازمانهای صنفی مطبوعاتی، برای تدارک تجهیزات چاپی و کاغذ مورد نیاز روزنامهها و توزیع و پخش نشریات در سراسر کشور هم، اهمیت خاصی دارد. همچنین باید اضافه کرد که در آخرین قانون مطبوعات (مصوب 12 اسفند 1364)، دیگر هیچگونه اشارهای نیز به سازمانهای صنفی و جود ندارد و موضوع تأمین حقوق و امتیازات روزنامهنگاران کاملاً مسکوت مانده است.» (34)
همچنانکه در مقدمه این بحث اشاره شد اراچه تعریفی دقیق از «روزنامهنگار» از جمله ضرورتهای استقلال حقوقی این حرفه بهشمار میرود. این امر بهویژ ه در جامعه ما، که فضای آزادی مطبوعات را چند ان تجربه نکرده است و پیوسته شاهد حضور و مداخله دولت در عرصه فعالیتهای مطبوعاتی بوده است، اهمیت دو چند انی مییابد. بیشک تلاش برای رفع این نقیصه به تحکیم مبانی استقلال حقوقی حرفه روزنامهنگار ی یاری میرساند.
1 - دکتر کاظم معتمدنژاد «مبانی حقوقی استقلال حرفه روزنامهنگا ری: تعریف قانونی روزنامهنگار، تشکیل نهاد مستقل صدور کارت هویت حرفهای روزنامهنگا ران، تأمین حقوق و امتیازهای مادی و معنوی و تضمین شرافت شغلی و اجتماعی روزنامهنگا ر»، فصلنامه رسانه، سال ششم، شماره چهارم (زمستان 1377) صص 36 تا 51 . 2 – همان منبع، صفحه 37. 3 – همان منبع، صفحه 39. 4 - همان منبع، صفحه 39. 5 – مشخصات مقاله دکتر کاظم معتمدنژاد در بند یک ذکر شده است. مشخصات مقاله مورد استفاده آقای برونو سریزه به این شرح است:
- Bruno Serizay, "Journalistes", Paris, Editon Techniques – Juris – Classeurs, 1993, Fasicule 5 – 30
به دلیل اهمیت این مقاله در بیان جزئیات مقررات حاکم بر حرفه روزنامهنگاری در فرانسه، که در این نوشتار از آن به دفعات استفاده شده است، این مقاله با عنوان «روزنامه نگاران» به طور کامل ترجمه و در این منبع آمده است: نمکدوست تهرانی، حسن، مبانی استقلال حقوقی حرفه روزنامهنگاری: نظرسنجی از روزنامهنگاران مطبوعات تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد علوم ارتباطات، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، سال تحصیلی 1377 – 1376 ، جلد دوم، پیوستها، صفحات 8 تا 104. این ترجمه به زودی در این وبسایت در دسترس خواهد بود. 7 - دکتر کاظم معتمدنژاد «مبانی حقوقی استقلال حرفه روزنامهنگاری...»، صفحه 45. 8 – برونو سریزه، «روزنامه نگاران»، جلد دوم پایان نامه، صفحه 13. 9 - همان منبع، صفحه 47. 10 - دکتر کاظم معتمدنژاد «مبانی حقوقی استقلال حرفه روزنامهنگاری...»، صفحه 47. 11 - برونو سریزه، «روزنامه نگاران»، جلد دوم پایان نامه، صفحه 11. 12 - همان منبع، صفحه 11. 13 - همان منبع، صفحه 12. 14 - همان منبع، صفحه 19. 15 - دکتر کاظم معتمدنژاد «مبانی حقوقی استقلال حرفه روزنامهنگاری...»، صفحه 48. 16 - همان منبع، صفحات 48 و 49. 17 - همان منبع، صفحات 19 تا 21. 18 - همان منبع، صفحات 18 و 19. 19 - همان منبع، صفحه 8. 20 - همان منبع، صفحات 33 تا 35. 21 – نامه «پار ترونینگ» مسؤول بخش اطلاع رسانی اتحادیه روزنامه نگاران سوئد در پاسخ به پرسشهای دکتر کاظم معتمدنژاد و پژوهشگر در باره موقعیت روزنامه نگاران سوئد در منبع: نمکدوست تهرانی، حسن، مبانی استقلال حقوقی حرفه روزنامهنگاری: نظرسنجی از روزنامهنگاران مطبوعات تهران، پایاننامه کارشناسی ارشد علوم ارتباطات، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، سال تحصیلی 1377 – 1376 ، جلد دوم، پیوستها، صفحاه 106. 22 – پاسخ آقای «لی استینت» دبیر «انجمن آمریکایی دبیران روزنامه» به پرسشهای طرح شده از سوی دکتر کاظم معتمدنژاد و پژوهشگر در باره موقعیت روزنامهنگاران در ایالات متحده آمریکا، در منبع پیشین، صفحات 113 تا 118. 23 - دکتر کاظم معتمدنژاد «مبانی حقوقی استقلال حرفه روزنامهنگاری...»، صفحه 40 24 - برونو سریزه، «روزنامه نگاران»، جلد دوم پایان نامه، صفحه 8. 25 - دکتر کاظم معتمدنژاد «مبانی حقوقی استقلال حرفه روزنامهنگاری...»، صفحه 40. 26 - همان منبع، صفحه 40. 27 - همان منبع، صفحه 40. 28 - همان منبع، صفحه 41. 29 - همان منبع، صفحه 41. 30 - همان منبع، صفحه 41. 31 - «آئین نامه خبرنگاران عمکاس (مصوب 15 اسفند 14)، مجموعه قوانین سال 1373، تهران، روزنامه رسمی کشور، 1343 شمسی، صفحات 583 تا 585. 32 - دکتر کاظم معتمدنژاد «مبانی حقوقی استقلال حرفه روزنامهنگاری...»، صفحه 42. 33 - «آئین نامه نویسندگانی مطبوعاتی و خبرنگاران»، مصوب 22 شهریور 1354، روزنامه رسمی کشور، شماره 8952، مهر ماه 1354، صفحات 1 و 2. 34 - دکتر کاظم معتمدنژاد «مبانی حقوقی استقلال حرفه روزنامهنگاری...»، صفحه 43.
|